کد مطلب:33016
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
نظم شعور را آفريده و يا شعور نظم را؟
پديد آمدن نظم نياز به شعور و ادراك و دانايي دارد و محال است نظم بدون شعور و دانايي به وجود آيد ، بنابراين شعور است كه مي تواند نظم را به وجود آورد ، حال اگر منظور از نظم ، نظمي باشد كه انسان آنرا به وجود آورده اين نظم نياز به ادراك و شعور دارد و ادراك كار روح است و مغز ابزاري است كه روح براي ادراك به آن نيازمند است و اين غلط است كه بگوئيم ادراك زائيده مغز است ادراك كار روح است و مغز نقش وسيله و ابزار را دارد .
و اگر منظور از نظم ، نظم جهان باشد از آنجا كه نظم بدون دانايي امكان پذير نيست دلالت مي كند كه يك داناي قادر و نيرومندي اين نظم را به وجود آورده است و همان خداست و وقتي گفته مي شود خدا مقصود ذاتي است كه تمام كمالات يعني علم و قدرت و حيات را ذاتاً داراست ذاتش عين وجود و علم و قدرت و حيا است و چون عين هستي است نمي شود گفت خودش به وجود آمده زيرا او همواره بوده است نه اينكه قبلاً نبوده و بعد خودش به وجود آمده است و موجودات ديگر كه در هستي نياز به او دارند براي اين است كه در ذاتشان هستي نيست اگر بخواهند هستي پيدا كنند بايد خدا به آنها هستي بدهد ولي خدا ذاتش عين هستي و علم است و چيزي كه ذاتش عين هستي و علم است معني ندارد هستي و علم را از موجود ديگر گرفته باشد .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.